به ندرت در می یابیم که پدیده های خارق العاده گرداگردمان را فراگرفته اند . معجزه ها پیرامون ما رخ می دهند ، نشانه های خدا راه را به ما نشان می دهنذ ، فرشتگان تمنا می کنند تا صداشان را بشنویم ، اما از آنجا که آموخته ایم که قواعد و فرمول هایی برای رسیدن به خدا وجود دارد ، به هیچ یک از این پدیده ها توجه نمی کنیم .

نمی فهمیم که او جایی است که ورودش را روا بدارند

دگرگونی های زرف در دوره های زمانی بسیار کوتاهی رخ می دهند ، درست آنگاه که هیچ انتظارش را نداریم . زندگی پیش روی ما مبارزه ای می نهد تا شهامت و اراده مان را برای دگرگونی بیازماید .

از آن لحظه به بعد حاصلی ندارد که وانمود کنیم چیزی رخ نداده است ، یا بهانه بیاوریم که هنوز آماده نیستیم . این مبارزه منتظر ما نمی ماند . زندگی به پشت سر نمی نگرد . یک هفته فرصت زیادی است تا تصمیم بگیریم که سرنوشت خود را بپذیریم یا نه .

راه با پیمودنش ساخته می شود .

باید خطر کرد . تنها هنگامی معجزات زندگی را به راستی درک می کنیم که بگذاریم نامنتظره رخ دهد .


پرسیدم این همه گفتند معجزه معجزه کو معجزه

ندا رسید از آسمان یافت کن در این جهان چیزی بغیر از معجزه


« از سخنان مردی به نام پائولو »